بازگشت دوباره!+سفرنامه ایتالیا ۱

سلام!سلام!فکر کنم حدود یکماه است که ننوشتم و توی این یک ماه اتفاقات زیادی افتاده است.این که گربه-سگ اومده جزیره و ساکن شده و فعلا داره رئیس بازی در میاره و من هم هرچی کار است دارم میریزم روی سرش!!!!!!!!!!!جزیره را به دو قسمت بالا و پایین تقسم کردیم و من براش یکعالمه کار جور کردم و اون هم داره کارها را انجام می ده چون خیلی ناشیه من هم تا می تونم سر کارش می زارم!!!! و امروز هم یک سوژه جالب پیدا کردم و فکر می کنم فعلا تا یک مدتی سرکار است! این سوژه بر می گردد به زمان ریاست شیپورچی که یکعالمه نخود و لوبیای عوضی بین گاگولهای جزیره پخش کرده که دیروز توسط من استخراج شد و فعلا همه سرکار هستند.!!!!!! و از یک طرفه دیگه این شیرشاه طی یک ابتکار نادر برای همه جزیره هاش رییس گذاشته و این روباه ماه هم داره برای خودش عشق و حال می کنه!!!!!یک سوژه ای شده که داره روی عکس العمل همه مطالعه می کنه!!!!!!!!!

و حالا سفرما به ایتالیا به دنبال مدال بود که واقعا خوش گذشت و پر از اتفاقات پت و مت بازی من و روباه ماه و هلاک کردن خودمون توی خیابانهای فلورانس بود!!!!!! چون ما بچه های خوبی بودیم شیرشاه بهمون اجازه داد که بریم اونجا و مردمی را که خردید می کنند تماشا کنیم !!!!!!و قبل از رفتن توسط مارمولک پیر پیغام فرستاد و ما را به حضور احضار کرد و شروع به نصیحت کرد که اولا با هیچکس دست نمی دهید و همیشه یک کتاب دستتون باشه تا بی ادبی نباشه و اونجا فقط کره و مربا بخورید و مبادا گوشت بهتون بدن و اگه غذای گوشتی بهتون تعارف کردن بگین ما رژیم هستیم!!!!!! و از همه مهمتر اینکه پیش فرض اینکه شما ناموس به سر رفتین به ناف ایتالیا و خویشاوندی خود را با کلاغها اثبات کردین و اگه بهتون گفتن مگه شما کلاغین بگین آره ما ملیتمون کلاغیه!!!!!!!!

ابتدای سفر ما از میلان و فرودگاه مالپنزا شروع شد که ما دوتا مت و پت بجای اینکه بریم درب خروجی رفتیم سالن ترانزیت پروازهای خارجی و مثل دهاتی ها اول محو فروشگاها شدیم و بعد یک ساعت دور خودمان چرخیدن نتونستیم درب خروجی را پیدا کنیم!!!!!! از یک آقای راهنمای بد اخلاق هم پرسیدیم با اخم و تخم یکجایی را بهمون نشان داد و بلاخره با راهنمایی یک خانم شیک و خوش اخلاق توانستیم از سالن خارج بشویم و حالا دردسر خرید بلیط اتوبوس برای رفتن به میلان بود که با هزار دردسر و دور خودمان چرخیدن  بلاخره یک بلیط خریدیم ولی نمی دانستیم چطور اتوبوس پیدا کنیم و اصلا کجا برویم و بعد که یک اتوبوس انتخاب کردیم ونتوانستیم اتوبوس را پیدا کنیم و خلاصه دیدیم یکجایی جلوی در فرودگاه دارند داد می زنند میلانو و ما هم پردیم و سوار شدیم و یک ساعت طول کشید تا برسیم مرکز شهر و ایستگاه قطار مرکزی و بعدش چون پرواز داشتیم به فلورانس فقط یک خیابان را تا ته رفتیم و برگشتیم دوباره به فرودگاه!!!!!)ادامه دارد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد