بازگشت دوباره

امروز هیچ قصد نوشتن نداشتم در حقیقت بعد از چند ماه دیگه رشته امور از دستم در رفته و خیلی وقته ننوشتم و نوشتن را فراموش کردم

ولی وقتی نوشته های قبلیمو خوندم دیدم که یادآوری اتفاقات و نقشه های گذشته خیلی لذت بخش است پس تصمیم گرفتم دوباره شروع به نوشتم کنم ولی از جزیره بوق و کرنا

توی پست قبلی به صورت خلاصه اشاره کرده بودم که من به جزیره بوق و کرنا منتقل شدم و می تونم بگم این یکی از خدماتی می تونه باشه که شیرشاه در حق من کرد و من را از مرداب جزیره بیرون کشیدو حالا من هم منتظر یک دست نامرئی هستم که من رو از کل جنگل بیرون بکشه!

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد