سینبا پینوکیو می شود!!!!!!!!!!

وای امروز روز تقریبا شلوغی بود و من یکعالمه مدارک توصیه نامه تهیه کرده بودم و اونها را با روباه ماه فرستادم تا جغد بنر امضا کنه و اصلا فکر نمی کردم اون امضا کنه ولی حسابی ما رو شرمنده کرد نه تنها اونها رو برامون امضا کرده بود بلکه یکعالمه مثل همیشه ایراد گرفته بود و گفته بود اونها رو درست کنید و بیارید امضاش کنم و ما هم عصر براش میل زدیم و ائنهم خودش پیرینش کرده بود و امضا کرده و آورده بود برامون که حسابی شرمنده شدیم و ازش ممنونیم!

و توی جزیره مرکزی هم  بازار جلسه به راه بود و این بوشفک جلسه گذاشته بود برای بررسی نتیجه اعمال افراد جزیره برای اینکه توی جنگل فقط اعضای جزیره هستن که اعمال دارند و من و خانم کوچولو -که این جلسه استثنا به خاطر گزارش سفر ایتالیاش دعوت شده بود - یکم زودتر رفتیم و مارمولک پیر توی اتاقش نبود و چون جلسه هم توی اتاق اون تشکیل می شه برای همین مجبوری رفتیم پایین تا یکجایی برای نشستن و انتظار پیدا کنیم و فقط من می دونم توی درخت تعلیم نشسته بود و ما هم رفتیم اونجا و من می دونم از من سراغ روباه ماه را گرفت و من گفتم توی جزیره است و اونهم گفت چیکار باهاش می کنید که همش یا توی جزیره است و وقتی هم که اینجا می آید همش با خروسک بی محل داره با شما صحبت می کند!!!!!!!!!!  

بعد جلسه هم حسابی بازاری بود برای خودش و این مارمولک پیر حسابی داشت برای خودش منت می زد سر ما و حسابی جولان می داد و مدالهالی خانم کوچولو و خاله خرسه را رد کرد با یک دلیل نامربوط و من هم تبدیل به پینوکیو شدم و یک جایی که خیلی منت می گذاشت روی سر من بهش گفتم که من مدرک داخل دهانم تکمیل و می توانم ارائه بدهم!!!!!!!!  که چشمهای همه چهار تا شد و تینیون هم گیر داده بود که چند تا است و چگونه و کی گرفتی!!!!!!!! حال موندم که با این پینوکیو بازی که کردم چیکار کنم!فعلا با روباه ماه تصمیم گرفتیم که یک مدرک جعل کنم!!!!!!!  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد