نظریه اتحادمارمولک پیر و گربه-سگ!!!!!!

امروز تقریبا روز خوبی بود و من همش خندیدم و یکعالمه فحش از روباه ماه و خانم کوچولو شنیدم. این روباه ماه تا تونست توی ذوق این بچه(یعنی من زد) حسابی امروز این روباه ماه ضدحال بود فقط داشت توی سر این بچه که من باشم می زد ولی امروز من هم بی خیالتر از همیشه فقط ۳۲ دندون را بیرون داده بودم! چون یک سفر برام پیش آمده و از سه شنبه تا جمعه می روم سفر هر چند سفر اداریه ولی کاچی بهتر از هیچ چی!!!!!!!!!!!!

امروز گربه-سگ را بالاخره رویت کردم !توی اتاق فکر نشسته بودم که دیدم یکی از پله ها داره می آید بالا و قیافه اش هم یک کم آشناست کمی توی آرشیو چهره ها دنبال تصویر گشتم که یکدفعه دوزاری افتاد این گربه -سگ است و رفتم توی کریدور و باهاش سلام و احوالپرسی کردم !!!!!!حسابی عوض شده بود یکعالمه لاغر و سیاه شده بود و از اون کلاس و شیک بودن خبری نبود یک شلوار بدون کمر بند به گشادی شلوار زبلخان پوشیده بود و یک پیراهن معمولی!!!!!!!!

بعد با مارمولک پیر رفتند توی اتاق مارمولک و تا وقتی که من توی جزیره بودم هنوز توی اتاق بود و رفتار اخیر و شادی مارمولک به من این ایده را داد که احتمالا این مارمولک پیر با گربه-سگ ریخته روی هم و با هم دست به یکی کرده اند(منتظر گزارشها و پیش داوریها و پیشگوییهای اینده باشید)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد