غیبت صغری!!!!!!!

یک چند روزی در غیبت صغری بودم برای اینکه مرخصی بودم و از دوشنبه به جزیره نرفتم !!!!!!!! می خواستم بزرگ شدنم را جشن بگیرم!!!!!! آخه بیست یکم مرداد تولد من بود و الان من سینبای بزرگی شده ام و باید سعی کنم مثل سینبا بزرگ رفتار کنم!!!!!!!!

خب بریم سر اتفاقات جزیره دوباره این مارمولک پیر و مارمولک بازیهاش!!!!!!!نمی دونم این مارمولک به اندازه یک اپسیلون وجدان داره یا نه؟؟؟؟از من بپرسید می گم نه!!!!!!!بزار از اول بگم این چوبین بیچاره را شیر شاه روادیدشو برای چنگل فقط برای شش ماه تمدید کرده و بعدش باید بره و این هم به دنبال یک بهشت که بره- این موجود باید زودتر اقدام می کرد به رفتن ولی اونقدر دست دست کرد تا مجبور شد- و یک مدرک می خواست که این مارمولک پیر باید بهش می داد ولی این مارمولک بی وجدان هم می گفت من نمی تونم بدم برو از بوشفگ و روباه ماه بگیر در حالی اون مشاور و رئیس ایناست و کاری که اینها می توانند بکنند می تونه بکنه ولی این مارمولک بی وجدان آزرش گرفته بود و می گفت من نمی دم و حتی شیر شاه هم بهش گفت باید بدی ولی زیر ار نرفت و گفت روادید این چوبین از اول هم غیر قانونی بود و من نمی توانم بگم این اینجا بوده در طول یک سال!!!!!!!! بگو مارمولگ احمق یک حرفی بزن که هیچکس به ریشت نخندد!!!!!!!(این اتفاق روز دوشنبه هفته گذشته اتفاق افتاده بود که من با یک هفته تاخیر می نویسم)

و از دوشنیه هفته گذشته تا شنبه مرخصی و استراحت و مشغول کار کدبانوگری بودم!!!!!!! و دیروز هم اتفاق خاصی نیافتاد و امروز هم به همچنین فقط امروز توی اسباب بازی جنگلی متوجه شدم که گربه -سگ به طور رسمی وارد جزیره شده و در خواست مرخصیش به اسباب بازی من آمده بود!!!!!!!!

حالا نمی دونم با چه روشی این جزیره را باندازم روی سرش و فرار کنم !!!!!!!!وقتی به مهر فکر می کنم اعصابم خط خطی می شه!!!!!!من نمی خواهم بمونم توی جزیره به چه زبانی بگم!!!!!!!!!!نمی خواهم!!!!!!!!

راستی فراموش کردم!!!!!!!!!!!و یک خبر خبر !!!!!!!(من کم کم دارم می شوم شیپورچی) کلاخ کچل یک ۲۰۶ خریده!!!!!!!!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد